«وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی» میگوید: «باید از آقای «مسجدجامعی» به دلیل کمکهایی
که به اهالی فرهنگ و ادب کرد، تشکر کنیم. امیدواریم ما ادامهدهنده راهی باشیم که «خاتمی»
شروع کرد.
قبل از اینکه رأی اعتماد بگیرم، از نظرات ایشان استفاده کردم و الآن هم همین گونه است.» («روزنامه شرق» - 9/6/1392). این اظهار نظر البتّه به مذاق جراید اصلاحطلب مانند: «شرق»، «اعتماد»، «بهار» و بسیاری از اصلاحطلبان تُندرو، بسیار خوش آمد.
با این حال به نظر نمیرسد، همین واکنش در اردوگاه اصولگرایان اعتدالی هم دیده شود. آنها بیتردید از بازگشت قرائتهای افراطی به مهمترین وزارتخانه فرهنگی کشور متأثّر خواهند شد، زیرا بهسرعت روزهای تلخ وزارت «عطاءالله مهاجرانی» و تاخت و تاز افراطیون به عقاید اسلامی مردم و نهادهای انقلابی را به یاد خواهند آورد (رجوع شود به اینجا).
گذشته از این تاریخ
از عملکرد یک دههای خود «سید محمّد خاتمی» بر «وزارت ارشاد» در دوره نخستوزیری
«موسوی» و ریاست جمهوری اوّل «هاشمی رفسنجانی» هم یاد و خاطره خوبی ندارد.
چه آنکه نامه انتقادی شهید «سیّد مرتضی آوینی» به تفکّرات و عملکرد وزیر وقت هنوز در یادها مانده. «خاتمی» آن زمان متّهم به حُکمفرمایی مدیریت خطّی بر «وزارت فرهنگ» بود. معاونتها و مدیریت «وزارت فرهنگ» آن زمان بین «بهزاد نبوی»، «ابراهیم اصغرزاده»، «عیسی سحرخیر»، «سید محمّدعلی ابطحی»، «سیّد مصطفی تاجزاده»، «محسن امینزاده»، «هادی خانیکی»، «محسن آرمین»، «مرتضی حاجی»، «رجبعلی مزروعی»، «احمد بورقانی» و دیگر دست چپیهای آن روز تقسیم شده بود («سودای سکولاریسم» - «سیّدیاسر جبرائیلی» - «انتشارات خبرگزاری فارس»)؛ کسانی که امروز نخبگان و مردم بیشتر با عملکرد منفی آنها آشنا هستند. بنابراین «خاتمی» مجبور شد؛ برای رهایی از فشارهای «مجلس چهارم»، بالاخره استعفاء دهد.
نباید فراموش کرد
که دولت در موسم پیشنهاد وزرایش به مجلس، به شکل گستردهای به دلیل معرّفی «جنّتی»،
«رحمانی فضلی» و «پورمحمّدی»؛ از طرف اصلاحطلبان، فتنه گران و ضدّانقلاب خارج
نشین مورد ملامت قرار گرفت که «مشرق» بطور مفصّل آن را مورد ارزیابی قرار داد.
این نگاه حتّی بین هنرمندان نیز متسرّی شد، زیرا جمعی از سینماگران دخیل در «فتنه 88» با ارسال نامهای خطاب به رئیس جمهور خواستند؛ از معرّفی «جنّتی» برای «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» خودداری نماید. («پایگاه خبری - تحلیلی مشرق»- 11/5/1392).
برای مثال، «سید محمّد خاتمی» در حاشیه مراسم اکران فیلم «گذشته» در «سینماتوگراف موزه سینمایی»، بهرغم نهایینشدن گزینه پیشنهادی «روحانی»؛ گفته بود: «امیدوارم که در دولت آینده در عرصه فرهنگ و هنر و ارشاد اسلامی شاهد وزیری باشیم که متناسب با وضعیت ایران سرفراز و مورد توجّه اصحاب فرهنگ و هنر باشد. فکر میکنم که فرد مورد قبول، معلوم است و اسمش را نمیبرم و نمیگویم آقای «مسجدجامعی» است!» (23/4/1392). این اظهارات طبق برخی گزارشهای منتشرنشده، باعث ناراحتی رئیسجمهوری شده بود.
همچنین «روزنامه شرق» - نزدیک به کارگزاران- بعد از نهاییشدن نام «جنّتی» برای وزارت، طیّ یک هفته در حدّاقل سه یادداشت در جلد خود؛ توصیههایی به «جنّتی» کرده بود. «شرق» در 20/5/1392 در یادداشتِ: "آقای وزیر بخواند"، نوشته بود: «جناب آقای «وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی»، پنهان نمیکنم که سیاست دولت و بهویژه «وزارت فرهنگ»، اگر با شرافت و آزادگی گره نخورد؛ هیچ گرهای از موانع و تنگناهای برجامانده از از مسؤولان پیشین نمیگشاید و هیچ پیوندی را با گفتمان عقلانیت و اعتدال برقرار نخواهد کرد ... جناب آقای وزیر، به یاد داشته باشید که ارتقای جایگاه شما در عرصه فرهنگ و هنر و مطبوعات، به قرارگرفتن شما در مسند «وزارت» نیست. چه بسیار کسانی که بر این مسند آمدند و رفتند، بی آنکه نام نیک و میراث گران بهایی را از خود برجای نهاده باشند.».
این روزنامه در اوّلین شماره بعد از رأی اعتماد در یادداشت دیگری با عنوان "جنّتی و گفتمان اعتدال" در صفحه نخست خویش، می نویسد: «مدیریت عرصه فرهنگ و هنر و مطبوعات در جامعه، عرصه آزمون و خطا و بی تدبیری نیست. سکانداری مدیریت «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» از مهم ترین حوزه های مدیریت فرهنگی در "دولت تدبیر و امید" است. حوزه ای که جدای از اهمیت آن در پیوند آن با میزان رشد و "توسعه یافتگی مدنی"؛ بازتاب رفتار فرهنگی دولت خواهد بود ... «جنّتی» را باید نماینده تفکّری دانست که آمده تا فضای فرهنگی جامعه را به سود تعالی و غنای ارزش های دینی و ملی و "مدنی" جامعه، تعدیل و تلطیف کند.» (26/5/1392).
«شرق» همچنین در یادداشت صفحه نخست روز 28 مردادماه که با عنوان "حالا که وزیر شدید"، منتشر شد؛ چنین میآورد: «آقای «جنّتی»، چند روز پیش وزیر شدید. از این پس با کسانی سر و کار خواهید داشت که ... می توانند بر ذهن و حسّ مردم اثر بگذارند. شما با این جماعت چه خواهید کرد؟ ... در دولت پیش کسانی در «وزارت ارشاد» سررشته کار را در دست می گرفتند که با اهالی حوزه مسؤولیت خود، آشکارا زاویه داشتند. می دانم، می فهمم؛ نمی شود در یک حرکت تمام انتظارها را برآورد. می دانم که همچنان ما همین جاییم و اینجا هم قاعده های ریشه داری دارد و نیروهای بانفوذ و بازدارنده ای. می دانم که با یک حرکت نمی شود، تمام دیوارها را فروریخت و به شرایط آرمانی رسید ... تاریخ می خوانید؟ لابد می دانید، تاریخ کارهای ما را در گذر سال ها داوری می کند. میخواهید این ذهن بیدار و بی رحم (تاریخ)، درباره شما چگونه داوری کند؟ آقای «جنّتی»، باور کنید در جامعه جهانی استحقاق ما از اینکه داریم، خیلی بیشتر است. کاری به دوردست های تاریخ و «داریوش» و «خشایارشا» ندارم ... کتاب، فیلم، هنرهای تجسّمی، نمایش و دیگر جنبه های فرهنگی زیر فشار نظارت دولت، حال و روز خوشی ندارند. میشود این عرصه ها را فعّال کرد ... حالا که وزیر شدید، این امکان را دارید که جوششی در این عرصه ها ایجاد کنید ... اهل فرهنگ و هنر انتظار بالانشینی و رفاه ندارند. به همین خوشند که بگذارند با مخاطبان خود به زبان هنر و آفرینندگی تعامل کنند. بیشتر توضیح دهم؟ این بچه های جوان که خبری، گزارشی یا یادداشتی می نویسند و از نارسایی های اطراف خود خُرده میگیرند؛ گیرم با زبان تُند و جوانانه، باید مجازات شوند؟ ... به اهل فرهنگ سخت نگیریم. این جماعت هیچ هنری نداشته باشند، باور می سازند ... اگر همینطور سرسری پرس و جو کنید، در کنج خانه ها آدم هایی را خواهید یافت که به این سرزمین دل بسته اند ... عیبی ندارد که آنان را به حساب بیاورید. از گرایش شان نپرسید و به دانش شان توجّه کنید!».
بر این اساس، آنچه امروز کارشناسان از آن هراسان هستند، این است که این فشارها باعث شده باشد؛ «وزیر فرهنگ» دست به اقداماتی بزند که مقدّمات خوشایند این اقشار اقلّیتی را فراهم آورد.
چندی پیش و وقتی رفتهرفته، نام «جنّتی» برای «وزارت فرهنگ» جدّیتر میشد؛ «سید محمّدعلی ابطحی» - مجرم در فتنه 88- در گفتوگو با «هفتهنامه آسمان» گفته بود: «نکتهای که آقای «روحانی» تأکید کردند که ما به سمت اینکه مدیریت فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را به خود بدنه آنها که در دنیای مُدرن به آنها «N.G.O» گفته میشود؛ واگذار کنیم و اعتماد را به مردم باز گردانیم. اینکه اعتماد به مردم بازگردد، بسیار میتواند تعیینکننده باشد ... درحوزه سیاست خارجی بخاطر اینکه آقای «روحانی» درگیر آن بودهاند، مشکلی نخواهیم داشت. در سیاست داخلی، در بخش فرهنگی نسبت به سیاست های آقای «روحانی» ابهام دارم؛ که به چه شکلی اجرایی خواهد شد؟ آیا متناسب با دیگر حوزهها خواهد بود یا نه؟ جامعه ای که بخش فرهنگی و هنریاش حسّ شیرینی نداشته باشند، از آنجا که نبض فکری جامعه در دست آنهاست، می تواند این حسّ ناشیرین خود را به جامعه منتقل کنند.» (شماره «52»- 5/5/1392). آیا وزیر جدید که کارنامه قبلیاش تناسبی با مسؤولیت جدیدش ندارد، می خواهد جلوی این "حسّ ناشیرین" را بگیرد؟ آیا برای «جنّتی»، این جلوگیری نسبت به انتقاد بدنههای مردم مهمتر شده است؟
نمایندگان «مجلس نهم» که عُمدتاً به صبغه اصولگرایی شهره هستند، 24 مردادماه از مجموع 284 رأی، 234 رأی موافق خویش را به «علی جنّتی»؛ اختصاص دادند. وی هر چند در صحن مجلس سعی کرد با نطق خود و لابیهای پُشت پرده، نظر موافق این نمایندگان را به دست آورد؛ ولی امروز بحثهایی را مطرح میکند که گاهی تنشزا خواهند بود.
«جنّتی» پیش از این، با اعلام این مسئله که "ممیّزی قبل از نشر کتاب" را بر خواهد داشت، موجب شد صداهای ناراضی از طرف برخی نخبگان، مجلس و بعضی نهادهای انقلابی به گوش برسد. اخیراً نیز که «جنّتی» گفته ای کاش ادامهدهنده راه خاتمی باشد، در واقع راه اعتدالی را طیّ نکرده است؛ چرا که «وزارت فرهنگ» در دوره اصلاحات برای بسیاری از مردم، تابلویی از افراط گرایی و اباحهگری فرهنگی- اعتقادی در کشور است.
خیلی معلوم نیست، ولی اگر این مسئله قبل از روز رأی اعتماد گفته می شد، شاید امروز «روحانی» باید به دنبال یک وزیر فرهنگ دیگر میگشت. درست است که «جنّتی» و رئیس دولت از سوی روشنفکران و تُندروهای چپ در داخل و خارج از کشور، تحت فشار بودند و هستند. ولی اینجا یک راه تعادلیِ روشن وجود دارد، اینکه اعتدال به معنای فاصله گرفتن از تفربط فرهنگی است که در «دوم خرداد» کام مردم را تلخ کرد.
تلخکامی که باعث شد مردم از سبقه سیاسی- فرهنگی اصلاحطلبان بگریزند و به یک «رئیس جمهور جوان» با شعارهای کاملاً متضادّ با اصلاحات رأی دهند. اینکه 50.3% مردم به «روحانی» رأی دادند به این معنی نیست که این بخش از مردم دوباره خواهان حُکمفرمایی رویکردهای سیاسی «دوم خرداد» هستند، بلکه بدان معناست که عموم این 50.3% خواستار یک مدیریت کارآمد برای حلّ معضلات اقتصادی هستند. این راه هم ما و هم اغلب سیاسیون و تحلیلگران می دانند و قابل انکار نیست.
لذا در «جمهوری اسلامی» هیچگاه و تحت هیچ شرایطی، افراطی ها در اکثریت نبوده و نیستند. پس لازم است به جای آنکه ندای اقلّیت افراطی به گوش مسؤولان فرهنگی برسد، ندای اکثریت برحق شنیده شود؛ این اکثریت، حصن محکمِ عزّت دولت و وزرایش هستند و خواستار ورود افراط به بدنه دولت مدّعی اعتدال نیستند.